- پخش کردن
- پهن کردن، پراکنده کردن، توزیع کردن
معنی پخش کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- پخش کردن
- Diffuse, Broadcast, Disseminate, Emit
- پخش کردن
- транслировать , распространять , распространять , излучать
- پخش کردن
- senden, verbreiten, aussenden
- پخش کردن
- транслювати , поширювати , поширювати , випромінювати
- پخش کردن
- nadawać, rozpowszechniać, emitować
- پخش کردن
- 广播 , 扩散 , 散布 , 发出
- پخش کردن
- transmitir, difundir, disseminar, emitir
- پخش کردن
- trasmettere, diffondere, disseminare, emettere
- پخش کردن
- emitir, difundir, diseminar
- پخش کردن
- diffuser, disséminer, émettre
- پخش کردن
- uitzenden, verspreiden
- پخش کردن
- กระจาย , กระจาย , แพร่กระจาย , ปล่อย
- پخش کردن
- menyiarkan, menyebarkan, memancarkan
- پخش کردن
- بثّ , فشّ , بثّ, أطلق
- پخش کردن
- प्रसारित करना , फैलाना , उत्सर्जन करना
- پخش کردن
- לשדר , להפיץ , להפיץ , לפלוט
- پخش کردن
- 放送する , 拡散する , 普及する , 発する
- پخش کردن
- 방송하다 , 확산시키다 , 퍼뜨리다 , 방출하다
- پخش کردن
- yayın yapmak, yaymak
- پخش کردن
- kusambaza, kutuma
- پخش کردن
- সম্প্রচার করা , ছড়িয়ে দেওয়া , প্রচার করা , নির্গত করা
- پخش کردن
- نشر کرنا , پھیلانا , پھیلانا , خارج کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخصیص
پخج کردن
له و بازمین یکسان کردن برابر و مساوی کردن با
پختن طبخ کردن (این نانوایی پخت نمی کند)
تقسیم کردن، توزیع
پنهان کردن
بجلو انداختنراندن بجانب مقابل (مثل راندن مواشی و دواب وامتعه و غیره) : هر چه در هندوستان پیل مصاف آرای بود پیش کردی و در آوردی بدشت شابهار. (فرخی) -2 چهار چوب پیوست جانب خارجی در یک لتی بهم آوردن دو لنگه در بستن فراز کردن: (لیث)، . . بمسجد آدینه شد و
پنهان کردن، ذخیره نهادن
قسمت کردن، بهره بهره کردن، تقسیم
جلو انداختن و راندن، جلو بردن، تقدیم کردن، بستن در اتاق به حالتی که با اندکی فشار باز شود، پیش افکندن